داستان و...
|
پازل معماگونه عصر یخبندان زمین تکمیل میشودنقش آتشفشانها در انقراض گونههای حیاتی زمینجام جم آنلاین: غرشهای مملو از راز و رمز زمین، در هر نقطهای از زمین که آتشفشانی دیده میشود، هرچند سالها خاموش بوده و خبری از فعالیتهای آتشفشانی در آن دیده نمیشود، اما باز هم دانشمندان بیکار نمینشینند و به تجزیه و تحلیل آن میپردازند.از بعد جغرافیایی و علوم زمینشناختی، آتشفشانها از جمله عوارض مهم زمین به شمار میآیند که فعالیت و ساختار کلی آنها با علوم و پدیدههای دیگری نظیر دیرینهشناسی در هم گره خورده است.همواره این عقیده وجود داشته است که برخوردهای شهابسنگی مهمترین نقش را در انقراض نسلهای مختلف روی زمین داشتهاند و شاید کمتر کسی به آتشفشانها به عنوان فاکتوری همپای شهابسنگهای آسمانی فکر میکرده، اما تحقیقات اخیر دانشمندان نشان میدهد آتشفشانها نقش کلیدی در تغییر و تحولات عصر یخ داشته و میتوان از آنها به عنوان فاکتورهای تاثیرگذار در انقراض نسلهای دورههای بسیار دور زمین نام برد. در حقیقت اکنون مشخص شده است که این آتشفشانها بودهاند که مقدمات لازم برای سرد شدن زمین و آغاز عصر یخبندان را فراهم کردهاند، عصری که در آن بسیاری از گونههای حیاتی زمین از میان رفتهاند.450 میلیون سال از آن دوران میگذرد، دورانی که از آن به عصر یخ زمین یاد میشود، دورانی که دانشمندان از آن به عنوان یکی از جالب توجهترین و در عین حال مرموزترین دورههای زمینشناسی یاد میکنند. تحقیقات گستردهای که درخصوص این دوره از حیات زمین صورت گرفته اکنون با کشفیات جدید دانشمندان وارد مرحله جدید و حساسی شده است. گروهی از محققان دانشگاه اوهایو دریافتهاند آتشفشانها در عصر یخ زمین نقش کلیدی در تغییر و تحولات و نوسانات آن دوران زمین داشتهاند. نوسانات آب و هوایی و جغرافیایی عمدتا با انقراض نسلهای گسترده همراه بوده است. گمانهزنیها درباره آتشفشانها و نقش آنها در دورههای مختلف زمین همواره برای دانشمندان جذاب بوده است. برخی حتی آنها را نخستین فاکتورهای گرمایش زمین و دلیل چنین ادعایی را انتشار مقادیر قابل توجه گاز دیاکسیدکربن به اتمسفر زمین عنوان میکنند. وقتی فعالیت عمده و همیشگی آتشفشانها نیز به پایان رسید، اوضاع جوی زمین با بیثباتی گسترده همراه شد که در نتیجه آن یخهای زمین شروع به آب شدن کردند. این یافته جالب توجه، بار دیگر اهمیت پرداختن به کربن در چرخه آب و هوایی امروز زمین را نشان میدهد.تا پیش از این محققان دانشگاه اوهایو چنین نظریهای را درخصوص عصر یخ زمین به پیدایش کوههای آپالاچ (در شرق آمریکای شمالی) مرتبط کرده بودند. همزمان با اینکه صخرههای این کوهها در معرض جریانهای آب و هوایی قرار میگرفتند، واکنشهای شیمیایی مخصوصی کربن را از اتمسفر زمین خارج میکردند که در نتیجه زمین با سرمایش کلی روبهرو شد و در نهایت حدود دوسوم تمام گونههای حیاتی روی زمین نابود شدند. اما این تنها نیمی از داستان مرموز 450 میلیون سال پیش و نقش تحولات آب و هوایی صورت گرفته در انقراض نسلهای مختلف بوده است. اکنون محققان نیمه دیگر این داستان را ارائه میکنند. آتشفشانهای غولپیکری که در طول بسته شدن مراحل نخستین اقیانوس اطلس شکل گرفته بودند و به اقیانوس Iapetus شهرت داشته است مقدمات لازم برای پیدایش و بالا آمدن کوههای آپالاچ و عصر یخ که به دنبال آن زمین را در برگرفته بود فراهم نموده بودند.دکتر سالتزمان از دانشگاه اوهایو که در را‡س این پروژه تحقیقاتی قرار دارد، میگوید: مدلهای جدیدی که در نتیجه این بررسیها ترسیم کردهایم نشان میدهند آتشفشانهای آتلانتیکی دقیقا در همان زمانی مقادیر قابل توجه کربن را روانه اتمسفر زمین میکردند که کوههای آپالاچ آنها را از اتمسفر زمین خارج میکردند. وی اینگونه ادامه میدهد: برای تقریبا 10 میلیون سال، اوضاع جوی زمین در بنبست عجیبی گرفتار شده بود. اما زمانی که فورانهای آتشفشانی با توقف ناگهانی همراه شدند، سطوح کربنی اتمسفر زمین به زیر سطحی کاهش یافتند که تا پیش از فعالیتهای آتشفشانی وجود داشته است. در نتیجه دوران عصر یخ زمین آغاز شد.تحقیقات اخیر دانشمندان نشان میدهد آتشفشانها نقش کلیدی در تغییر و تحولات عصر یخ داشته و میتواناز آنها به عنوان فاکتورهای تاثیرگذار در انقراض نسلهای دورههای بسیار دور زمین نام برداین نخستین یافته مستند علمی است که نشان میدهد کاهش در حجم کربن متصاعد شده از آتشفشانها در ترکیب با تداوم در معرض هوا قرار گرفتن کوههای آپالاچ موجب شکلگیری دوران مرموز زمینشناسی اوردوویشن (بخش دوم دوران پالئوزوئیک) و انقراض نسل مربوط به آن شده است.اکنون و با تکیه بر چنین اطلاعاتی، دانشمندان تصور کلی از آنچه در این فرآیند روی داده است را ترسیم میکنند: 460 میلیون سال پیش و در دوران زمینشناسی اوردوویشن آتشفشانهای حاشیه منطقهای از جهان که اکنون به آن اقیانوس اطلس گفته میشود، مقادیر عظیمی از دیاکسید کربن را راهی اتمسفر زمین میکردند که در نتیجه زمین به «خانهای داغ» تبدیل شده بود. در ادامه گدازههای آتشفشانی این کوههای آتشفشانی با منطقه آمریکای شمالی برخورد کرده که این برخورد عظیم به شکلگیری کوههای آپلاچ منجر میشود.بارانهای اسیدی که غنی از دیاکسید کربن بودهاند بر سطح صخرههای تازه شکل گرفته کوههای آپالاچ برخورد کرده و آنها را از هم پاشیدند. از سوی دیگر واکنشهای شیمیایی نیز ذرات کربن را در رسوبات شکل گرفته به دام میانداختند که خود آبسنگها یا صخرههای زیر آبی را در سطح وسیعی از بستری تشکیل میدادند که سراسر آمریکای شمالی را میپوشاندند.برای 10 میلیون سال کوههای آتشفشانی کاری جز افزودن کربن به اتمسفر زمین نداشتهاند و این در حالی بوده است که کوههای آپالاچ آنها را از اتمسفر خارج میکردهاند. بنابراین وضعیت «زمین داغ» برای مدتهای بسیار طولانی حالتی پایدار داشته است. بتدریج حیات در اقیانوسهای گرم شکل میگیرد، حیاتی که از آن جمله میتوان به گونههای فراوانی از تریلوبیتها (رده Trilobita از بندپایان منقرض شده) و بازوپاها (از شاخه بازوپایان)Brachiopoda اشاره کرد.در ادامه حدود 450 میلیون سال پیش فورانهای آتشفشانی متوقف میشود، اما کوههای آپالاچ همچنان در معرض اوضاع جوی و آب و هوایی زمین قرار دارند و نقش غیرقابل انکار خود در کاهش سطوح کربنی اتمسفر را ادامه میدهند. در نتیجه این فرآیند زمین از وضعیت زمین داغ خارج و وارد مرحله عصر یخبندان میشود. تا 445 میلیون سال پیش تودههای یخ قطب جنوب زمین را در نوک ابرقاره Gondwana پوشانده بودند. (که البته نهایتا ابرقاره Gondwana از هم پاشیده شده و قارههای نیمکره جنوبی زمین تشکیل میشود.) در خلال این دوران بوده است که دوسوم از تمام گونههای زمین منقرض میشوند.البته تا پیش از آغاز این تحقیقات، محققان دانشگاه اوهایو از این نکته آگاه بودهاند که آب و هوای زمین باید در پایان دوران زمینشناسی اوردوویشن با تغییرات قابل توجهی روبهرو شده باشد، اما هیچگاه دقیقا تصور نمیکردند آتشفشانها نقش کلیدی در این میان داشتهاند. آنها حتی چنین تصور و پیشبینی قبلی را نیز نداشتهاند اما زمانی که قطعات مختلف این پازل گیجکننده در کنار یکدیگر قرار گرفتند، چنین داستانی شکل گرفت. [ جمعه 90/10/23 ] [ 9:45 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
اعتراض جوانان ایرانی به بازی «بتلفید 3» (Battlefield 3) در نسخه جدید بازی «بتلفیلد» با عنوان «بتلفید 3» (Battlefield 3)، ایران به عنوان تهدید برای جامعه جهانی و آغازکننده جنگ در اروپا معرفی شده است.
در پی اقدام یک شرکت آمریکایی در تولید یک بازی کامپیوتری که در آن بازیکننده باید به خاک ایران حمله کند، گروهی از جوانان ایرانی با تهیه یک طومار اینترنتی خواهان عذرخواهی رسمی این شرکت شدند. در بخشی از متن بیانیه اینترنتی اعتراض به این بازی آمده است: «ما جوانان ایرانی، معتقدیم اگر تاریخ به بازار آمدن بازی «بتلفید 3» تعمدا در زمان فشار ایالات متحده آمریکا بر جامعه جهانی برای هراس از کشور صلحطلب و در حال پیشرفت ایران تنظیم نشده باشد، قطعا فضای ترس عمومی از ایرانیان در میان مردم جهان را تقویت کرده است.» در بخش دیگر این بیانیه آمده است: «در این بازی گیمرهای سراسر جهان نه تنها شاهد انفجار بمب هستهای در پایتخت فرانسه توسط عوامل ایرانی هستند، بلکه پس از آن نیروهای آمریکایی به کشور ما حمله کرده و عملیات نظامی ویژه انجام میدهند.» نویسندگان بیانیه در ادامه نوشتهاند: «برای ما قابل درک است که داستان یک بازی ویدئویی، تخیلی است و قرار نیست لزوما با واقعیتهای بیرونی تطبیق داشته باشد، اما در این مورد خاص اتفاق ناگواری در حال رخ دادن است که دلیل اصلی اعتراض ما است: ما فکر می کنیم در شرایط فعلی جهانی، تمرکز بر کشور ایران به عنوان سرزمینی متخاصم و تروریست به هیچ عنوان در راستای جلب اعتماد جهانی و نزدیکی انسانها در مناطق مختلف دنیا به یکدیگر نیست.» در ادامه آمده است: «این بازی گرچه در دنیایی خیالی رخ میدهد، اما تاثیری واقعی بر ذهن میلیونها گیمر از کشورهای مختلف میگذارند که شناختی از منطقه خاورمیانه و سرزمین ایران ندارند. بنابراین همین تصاویر تخیلی برای آنها تصویری واقعی و قضاوتی اخلاقی درباره ایرانیها می سازد. آن هم در شرایطی که ایالات متحده آمریکا با تبلیغات نادرست سیاسی علیه کشور ما، تلاش میکند فضای رسانهای جهان را تحت تاثیر قرار دهد.» نویسندگان این بیانیه، خواستههای خود را به این شرح اعلام داشتهاند: «ما جوانان ایرانی که مانند بسیاری از هم سالانمان در دیگر نقاط دنیا، همراه با تکنولوژی های روز پیش آمدهایم و بر آن ها مسلط هستیم، نسبت به ارائه این تصویر نادرست و دور از حقیقت اعتراض داریم و از شرکت EA (الکترونیک آرتز)میخواهیم ضمن عذرخواهی از این اقدام، در بیانیه ای رسمی برای گیمرهای دیگر نقاط دنیا توضیح دهد داستان این بازی و وقایع آن هیچ نسبتی با واقعیت کشور صلحطلب باسابقه و پیشرو ایران ندارد.» کلیه افرادی که خواهان پیوستن به این موج اعتراضی و امضای این بیانیه اینترنتی هستند، میتوانند به آدرس زیر مراجعه کنند: http://www.ipetitions.com/petition/againstbattlefield3/ به گزارش خبرآنلاین، بازی ویدیویی «بتلفید 3» یا «میدان نبرد 3» یک بازی تیراندازی اول شخص از سری بازیهای «بتلفیلد» است. این بازی از 25 اکتبر (سوم آبان) در ایالات متحده و از 28 اکتبر (ششم آبان) در بریتانیا توزیع شده است. ![]() [ پنج شنبه 90/9/17 ] [ 9:51 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
[ پنج شنبه 90/8/26 ] [ 8:20 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
زندگی نامه سیاوش قمیشی
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد ماه 1324 هجری شمسی برابر با 11 june سال 1945 میلادی صادره ازاهواز به شماره ی شناسنامه ی 173 می باشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام « قمیش » زندگی می کرده است و اصلا متعلق به همانجا می باشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیده است . رود دز از میان شهرستان دزفول می گذرد . در قدیم برای آب رسانی در شهر دزفول در زیر زمین تونل هایی حفر میشد که آب را به تمام نقاط شهر می رساند . در محل های مخصوصی زمین را حفر می کردند تا به این تونل برسند که به این محل ها قمیش ( قمش ) می گفتند .
این قمیش ها تا دهه چهل خورشیدی مورد استفاده مردم برای نوشیدن ، شستشو و ... بوده است و پس از آن به علت گسترش لوله کشی مسدود و در حال حاضر آبی در آنها جاری نمی باشد . اکنون نیز روستاهای زیادی با این نام موجود هستند که به عنوان مثال می توان از « قمیش » ، « قمیشانه » ، « قمیش اصلان » و « قمیش حاجیان » و ... نام برد . سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانواده ی خویش است و دارای دو برادر به نام های سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین می باشد . او نزدیک به 9 ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . مادرش به آموختن موسیقی می پرداخت ، پیانو می نواخت و خانمی به نام اُلگا ( که تباری روس داشت ) به وی آموزش میداد . سیاوش که حدود 6 سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری می برد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدال های پیانو نمی رسید به پشت ساز مادرش ( پیانو ) می نشست و در عالم بچگی با پدال های آن بازی می کرد . در حین همین بازی ها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقه ای ویژه پیدا کرد . خانواده ی سیاوش قمیشی که علاقه ی او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود . آن چه از دوران کودکی به نیکی باقی در ذهن سیاوش مانده نوروز ، ماهی قرمز و شمردن پول های عیدی است . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسه ی البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد . این دو در خلوت دوستانه ی شان به خواندن و نواختن می پرداختند و بعد ها نیز همکاری بیشتری با هم پیدا کردند . سیاوش قمیشی در سن 12سالگی به آن مرحله رسیده بود که می توانست هنر موسیقی اش را در مقابل عموم به نمایش بگذارد . به همین جهت به همراه بندی اجرای موسیقی را شروع کرد . بعد از یک سال چنان پیشرفت خوبی حاصل کرد که از سیزده سالگی در مُتل قو با ارکستری که مخصوص به خودش بود آهنگ های خواننده های معروف آن زمان ( مانند بیتلز و ... ) را می خواند و از این طریق کسب در آمد می نمود . آهنگ قایقران اولین تجریه ی آهنگ سازی سیاوش قمیشی در سن ( 14 سالگی ) بود ، آهنگی که توسط خواننده ای به نام ضیا خوانده شد . پدر سیاوش قمیشی با گرایش او به سمت موزسیقی مخالف بود و از اینکه پسرش چنین راهی را انتخاب کرده راضی به نظر نمی رسید . به همین علت سیاوش مجبور شد راهش را به تنهایی ادامه دهد و مسیر زندگیش را خودش انتخاب نماید زمانی که سیاوش در ایران به موسیقی می پرداخت ، برادر و خواهرش در انگلستان به تحصیل مشغول بودند . داستان از این قرار است که وقتی برادرش در فصل تابستان برای دیدار خانواده به تهران آمد به سیاوش قمیشی پیشنهاد داد که همراه او به انگلستان برود و هنرش را در آنجا دنبال نماید . سیاوش نیز پیشنهاد وی را پذیرفت . این چنین شد که سیاوش قمیشی در سال 1959در حالی که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده بود با خوشحالی و شادمانی به نزد برادر و خواهرش در لندن رفت و در انگلستان سکنی گزید به مدت یک سال در کنار برادرش زندگی کرد اما طرز فکر آنها زیاد با هم متناسب نبود ؛ ( سیاوش زیاد به کلاب می رفت و موزیک گوش میداد و این نوع زندگی مورد تائید برادر و خواهرش نبود ) . به علت همین عدم تفاهم بعد از مدتی از برادرش جدا شد و شخصا به زندگی پرداخت . در سال های 1961 تا 1962 ، حضور او در انگلستان مصادف با زایش گروه های معروف و قدرتمند موزیک مانند بیتلز بود که مسلما تاثیر شگرفی در رشد و شکوفایی هنر وی داشته است . دیپلمش را از high school ( دبیرستان ) در لندن گرفت و بعد از آن به royal academy of arts رفت و تحصیلش را در رشته ی classical jaaz ادامه داد .
وظیفه ی سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم می پرداخت . بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد . زندگی سیاوش به همین شکل می گذشت . تا اینکه در سال 1971 یعنی نزدیک به 12 سال بعد و در سن بیست و پنج سالگی تصمیم گرفت محل زندگیش را به تهران تغییر دهد و عازم ایران شود . پس با این تصمیم راهی کشورش ایران شد . در این میان چندین بار به لندن رفت و برگشت . در همین حین همکاری بیشتری نیز با کوروش یغمائی پیدا کرد . بعد از ورود به ایران بندی به نام stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگ های خارجی پرداخت . بعد ها در کنار شهرام شب پره ، کامبیز معینی و همایون جلالی ، در گروهی به نام rebels به همکاری پرداخت . مسئولیت سیاوش قمیشی در این بند خواندن آهنگ های slow بود و شهرام شب پره آهنگ های تند را اجرا می نمود . در همین اثنا سیاوش با شرکت رنگارنگ همکاری نزدیکی پیدا کرد و برای این شرکت آهنگ می ساخت که « وارطان آوانسیان » آهنگ هایش را برای اجرا در اختیار خوانندگان مختلفی قرار میداد و چون سیاوش قمیشی قبل از خواندن آهنگش توسط خواننده ها ، خودش نیز آنها را اجرا می کرد ، به شدت مورد توجه آوانسیان قرار گرفت و این گونه شد که آوانسیان بعد از انقلاب مجموعه ی آثار سیاوش را به صورت مستقل منتشر کرد سیاوش تا سن 34 سالگی در ایران بود تا اینکه انقلاب صورت گرفت و او نیز شرایط را برای ماندن محیا ندید به همین علت در سال 1978 به آمریکا رفت و در شهر لس آنجلس مشغول به زندگی شد . او در ایران با شخصی به نام « جمال نادر » آشنا شده بود که هر دو می نواختند و می خواندند و وقتی به لس آنجلس رفتند تصمیم گرفتند با همکاری هم آلبومی منتشر کنند . پس با همکای یکدیگر کار روی آلبوم « فرنگیس » را شروع و برای آماده شدنش یک سال و نیم وقت صرف نمودند و در نهایت توانستند در سال 1981 آن را روانه ی بازار نمایند . درخواست مردم و کمپانی ها بعد از آلبوم « حکایت » و استقبال پرشوری که از آن صورت گرفت ، باعث شد که او حرفه ی خوانندگی را ادامه دهد و علاوه بر آلبوم فرنگیس 13 آلبوم دیگر نیز روانه ی بازار موسیقی نماید که این آلبوم ها شامل : « خواب بارون » ، « حکایت » ، « تاک » ، « قصه گل و تگرگ » ، « شهر خورشید » ، « قصه امیر » ، « هوای خونه » ، « قاب شیشه ای » ، « شکوفه های کویری » ، « حادثه » ، « نقاب » ، « بی سرزمین تر از باد » ، « روزهای بی خاطره » هستند . سیاوش قمیشی خوانندگی را بسیار دیر شروع کرد و در یکی از مصاحبه هایش در این مورد گفت که زیاد از شغل خوانندگی یا لااقل در حد میکروفون بدست گرفتن و زنده اجرا کردن خوشش نمی آید ولی به خاطر طرفدارانی که منتظر شنیدن صدای وی هستند به ارائه ی کنسرت می پردازد . او زیاد به رفت و آمد با مردم لس آنجلس نمی پرداخت و در مورد این عدم رفت و آمد و دوری خویش از محیط لس آنجلس « گرفتاری ها » و تنها دلیلش را برای ماندن در لس آنجلس « انجام کارهایش » عنوان می کرد . بعد از آلبوم « نقاب » همه ی توجه ها به طرز ویژه ای به او معطوف شد ، به طور صعودی بر طرفدارانش افزوده گردید و کنسرت هایش رو به فزونی نهاد . سیاوش قمیشی 5 بار ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج ها تنها یک فرزند از اولین همسر اوست . نام پسرش علیرضاست که در شیراز زندگی می کند و ظاهرا به خوانندگی هم می پردازد او بیش از 35 سال سن دارد . نام اولین همسر وی « وصال » می باشد . آخرین همسر سیاوش قمیشی « نازنین مرعشی » نام دارد که بیش از سی و پنج سال از وی کوچکتر است و حدودا بیست و پنج سال سن دارد . سیاوش قمیشی بعد از سال های طولانی ماندن در لس آنجلس ( در سال 1385 ) شمسی تصمیم گرفت آمریکا را به قصد اروپا ترک کند و راهی آلمان و ( تحقیقا ) در روستایی به نام akhen ساکن شود . او علت این تغییر مکان ناگهانی را دوری از محیط مسموم و ناجالب لس آنجلس و رسیدن به آرامش بیشتر عنوان کرد ! از گفته های او به نظر میرسد آخرین همسرش همراه او عازم اورپا نشد . در حال حاضر یکی از بردانش در مونترال ، دیگری در تهران و خواهرش در لس آنجلس زندگی می کنند . در میان خانواده ی او سه نفر به هنر روی آورده اند یکی بردار زاده اش « ژیان قمیشی » است . او در کانادا شو اجرا می کند . سیاوش موفق به دیدار وی نشده است و پدر او یعنی بردارش را نیز بسیار کم دیده است . دیگری پسرش علیرضاست که در ایران مشغول به خوانندگی است ولی به هیچ وجه مورد استقبال نیست و شخص دیگری به نام « برزا قمیشی » نیز وجود دارد که او هم بردار زاده اش است ، گیتار می نوازد ، راک ان رول می خواند و البته سیاوش قمیشی با او ملاقات داشته است . اصولا سیاوش قمیشی چندان ارتباط نزدیکی با خانواده ی خود ندارد . چندین سال پیش شایعه شده بود که او برای بازگشت به ایران به دولت جمهوری اسلامی نامه ای نوشته است اما بعد از مصاحبه ای این موضوع را تکذیب کرد و شرط خودش را برای بازگشت به ایران آزادی عمل برای انجام کارها و هم چنین کنسرت هایش عنوان نمود و بازگو کرد که از طرف دست اندرکاران پیشنهاداتی برای خواندن در جزیره ی کیش داشته است اما این پیشنهاد را رد کرده و از خواندن در آن جا صرف نظر کرده است . وی در یکی از مصاحبه هایش گفت که تا پنج سال آینده به خواندن ادامه خواهد داد و چون آهنگ ساز است باقی عمر خویش را از طریق آهنگ سازی امرار معاش خواهد نمود . سیاوش قمیشی علاقه دارد تا او را بیشتر به عنوان آهنگساز بشناسند تا خواننده . هر گاه شعر جدید ی به او میرسد و آهنگ زیبائی روی آن قرار می دهد بیشترین لذت را می برد و دوست دارد اگر آهنگساز نبود شاعر یا نقاش میشد . روزی چند ساعت موزیک گوش می دهد ، پیانو می زند و کتاب می خواند . علاقه ی زیادی به چائی بعد از ظهر ، نگهداری و پرورش گیاهان و همچنین گربه ی سیاهش موسول دارد . هیچ شخصی بالاتر از موسیقی او وجود ندارد و می تواند با موزیکش بدون هر شخصی به زندگی بپردازد . به گفته ی خودش او به هیچ وجه اهل تجملات نیست و بسیار کم از کروات استفاده می کند . آرزوی او بازگشت به ایران و بازدید از وطن خویش است
http://siavash-music.mihanblog.comبرگرفته از [ پنج شنبه 90/8/26 ] [ 8:18 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
[ پنج شنبه 90/8/26 ] [ 8:9 عصر ] [ حسین ]
[ نظر ]
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |