داستان و...
 
قالب وبلاگ

 

طرز تشکیل شفق قطبی

 

 

همانطور که در مبحث جنسیت و ساختار زوجین در منظومه شمسی گفته شد ، جنسیت سیاره زمین در منظومه شمسی مونث است ، پس بار الکتریکی آن میبایست مثبت باشد .

 

 

 

 

 

در شکل فوق قطب‌های جغرافیایی سیاره زمین نشان داده شده است . همانطور که میدانیم خورشید از شرق طلوع کرده و از غرب ، غروب می‌کند . پس جهت چرخش ( اسپین ) سیاره زمین همان جهت فلش آبی رنگ است ، یعنی اگر سیاره زمین را از بالای قطب شمال جغرافیایی بنگریم دوران آن پاد ساعت گرد خواهد بود ، یعنی مخالف جهت چرخش عقربه‌های ساعت . به شکل زیر توجه نمایید .

 

 

 

 

با توجه به اینکه طبق قرارداد جهت میدان الکتریکی بار مثبت از داخل به طرف خارج ( به طرف بار منفی ) است ، فلش قرمز رنگ جهت دوران میدان الکتریکی را نشان می‌دهد و با قانون دست راست میتوانیم جهت میدان مغناطیسی و قطبین مغناطیسی را مشخص کنیم . به شکل زیر توجه کنید :

 

 

 

 

در رسم فوق دایره قرمز رنگ سیاره زمین با بار الکتریکی مثبت فرض شده که حول محور عمودی در حال دوران ( اسپین ) است . فلش قرمز رنگ جهت دوران میدان الکتریکی و فلش سبز رنگ جهت دوران ( اسپین ) سیاره زمین است . در این وضعیت قطب شمال جغرافیایی قطب S مغناطیسی و قطب جنوب جغرافیایی قطب N مغناطیسی خواهد بود یعنی شکل زیر :

 

 

 

 

این پدیده دو نظریه ارایه شده مبنی بر دوران میادین الکتریکی و ساختار زوجین ( مذکر و مونث [منفی و مثبت] ) در منظومه شمسی را ثابت می‌کند . ولی اینک دو سوال مهم مطرح میشود .

 

1-  سرعت زاویه‌ای سیاره زمین خیلی کم است ، یعنی یک دور در بیست و چهار ساعت ، این اسپین چگونه میتواند میدان الکتریکی سیاره زمین را دوران دهد ؟

2-  چنین به نظر می‌رسد که سطح سیاره زمین بار الکتریکی منفی دارد ، چگونه بار الکتریکی آن مثبت خواهد بود ؟

3- همانطور که میدانیم حرارت باعث کاهش خاصیت مغناطیسی در فلزات میشود ، در حالی که هسته زمین فلزی و از جنس نیکل است با این دمای خیلی زیاد هسته ،  چرا خاصیت مغناطیسی آن از بین نرفته و نمی رود ؟

 

 

جواب :

1- همانطور که میدانیم هسته زمین مایع و فلزی است . مایع بودن به علت حرارت زیاد است ، در واقع هسته زمین به حالت مذاب و گداخته است که مسلما به علت یونیزه شدن بار الکتریکی مثبت خواهد داشت و همانطور که در مبحث فضای مشبک ، الکتروگراویتی  و نیروهای پیشران و اسپین در فضا گفته شد این هسته با سرعت بسیار زیادی شروع به دوران خواهد کرد که علت اصلی سرعت زاویه‌ای سیاره زمین همین مسئله است  . در این شرایط میدان الکتریکی دوران پیدا کرده و قطبین مغناطیسی پدیدار خواهند شد .

 

2- وقتی بار الکتریکی هسته سیاره زمین مثبت باشد ، مسلما سطح سیاره زمین همانند اتم‌ها بار الکتریکی منفی پیدا خواهد کرد ، ولی چون سرعت زاویه‌ای سطح سیاره زمین کم است ، این میدان الکتریکی منفی دوران قابل ملاحظه‌ای نخواهد داشت و دوران میدان الکتریکی مثبت هسته ، همواره قالب خواهد بود .

 

 

 

 

در اشکال فوق مارپیچ‌های قرمز رنگ بیانگر دوران میدان الکتریکی سیاره زمین است ، که فقط سه‌تای آنها رسم شده است . منحنی‌های آبی رنگ بیانگر خطوط میدان مغناطیسی است که فقط یک سطح از آن رسم شده است . همانطور که قبلا گفته شد خورشید مونث است ، پس بار الکتریکی آن نیز مثبت خواهد بود و چنین به نظر میرسد که در زمان دفع بارهای الکتریکی ، بیشتر از همه بار الکتریکی مثبت یعنی پروتونها به طرف فضای بیرون خورشید پرتاب شوند که این ذرات با سرعت به طرف سیاره زمین میرسند و به دام میدان الکترومغناطیسی آن می‌افتند . با توجه به اینکه انتهای این مارپیچ‌ها به طرف قطبین مغناطیسی و جغرافیایی است و امتداد و راستای میدان الکتریکی سیاره زمین از طرف داخل به سمت بیرون است ، تراکم و چگالی این ذرات در قطبین افزایش پیدا کرده و تصادم آنها با لایه‌های بالایی اتمسفر ، باعث یونیزه شدن گازها شده و این گازها در حالت برانگیخته از خود نور ساتع خواهند کرد .

 

 

ساختار اسپیرال لکاریتمی ( مارپیچ طلایی یا فیبوناچی ) در عکس فوق کاملا مشهود است که اشاره به دوران میادین الکتریکی دارد .

 

aurora

3- زمین شناسان با برسی امواج زلزله حدس میزنند که هسته زمین فلزی و از جنس نیکل است در حالی که فشار در هسته زمین چیزی در حدود 2 الی 3 میلیون اتمسفر است و در این شرایط ، گاز هیدروژن به صورت فلز در آمده که به آن هیدروژن فلزی می گویند چه برسد به سایر عناصر . در واقع تمامی عناصر در این فشار ، بسیار چگال و سخت هستند که با فلزات اشتباه گرفته شده اند . ولی همانطور که توضیح داده شد علت مغناطیسی بودن زمین یونیزه شدن عناصر در هسته و دوران آنها با سرعت زاویه ای است که گشتاور مغناطیسی را پدیدار و باعث میشود .


 


اکتشافات جدید :

 

دانشمندان می‌گویند برای فوران‌های ناگهانی و حرکات سریع که گاه در نورهای شمالی و جنوبی مشاهده می‌شود توضیحاتی یافته‌اند .

 

 

به گفته آنها این پدیده ناشی از انتشار مقدار عظیمی انرژی ذخیره شده است که 100 هزار کیلومتر بالاتر از سطح زمین در میدان مغناطیسی محافظ آن روی می‌دهد . این حوادث انفجار گونه زمانی اتفاق می‌افتد که خطوط میدان مغناطیسی زمین تحت فشار زیاد ، ناگهان شکل تازه‌ای به خود می‌گیرند . این نتیجه گیری بر اطلاعات جمع آوری شده توسط پنج ماهواره سازمان هوا - فضای آمریکا ، ناسا ، که دور زمین می‌گردند استوار است . واسیلیس آنجلوپولوس از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس گفت : " ما عاملی که نورهای شمالی را به رقص در می‌آورد کشف کرده‌ایم ."

وی دانشمند ارشد ماموریت تمیس (Time History of Events and Macroscale Interactions during Substorms) است . محققان با استفاده از پنج ماهواره همانند تمیس که در فاصله زیاد از یکدیگر می‌گردند و همچنین شبکه حمایتی آنها روی زمین ، سلسله حوادثی را ردیابی کردند که با یک " زیر توفان " اولیه شروع شده و در نهایت به یک رقص رنگارنگ نور در آسمان شب دو قطب زمین منجر می شود . این مطالعات تایید کرد که توفانها با یک به اصطلاح " باز اتصال " در خطوط میدان مغناطیسی شروع میشود .

نیکولا فاکس دانشمند دانشگاه جانز هاپکینز توضیح داد : " زمین غرق بادهای خورشیدی است ، که میدان مغناطیسی خورشید را با خود حمل می کنند . "

" این میدان میتواند در جهت‌های مختلف قرار گیرد اما وقتی در جهت مقابل میدان مغناطیسی زمین قرار می گیرد ، درست همانطور که دو قطب مخالف یک آهنربا همدیگر را جذب می کنند ، خطوط دو میدان شکسته شده و به هم می پیوندند ."

" این اتصال مجدد باعث ورود مقدار عظیمی انرژی خورشیدی به داخل اتمسفر مغناطیسی زمین می شود . این به نوبه خود یک زیر توفان ایجاد می کند که در نهایت منجر به نورهای قطبی می شود . " رصدهای تمیس نشان می دهد که یک زیر توفان در منطقه‌ای از فضا به فاصله تقریبا یک سوم مسافت زمین از ماه روی می دهد و یک الگوی مشخص را دنبال می کند . این الگو حاوی یک دوره باز اتصال ، و بعد روشنایی سریع نورها و گسترش سریع این نورها به سوی قطب‌هاست . این فرآیند در توزیع مجدد جریانهای الکتریکی که در اطراف زمین در فضا جریان می یابند به اوج می رسد .

درک زیر توفانها مهم است چون این پدیده می تواند ذرات پرانرژی زیانبار را به زمین نزدیک کند ، جایی که فضانوردان و ماهواره‌ها قرار دارند . جریانهای عظیم همچنین می تواند وارد اتمسفر شده و خطوط برق و سیستم های ارتباطی را مختل کند . دانشمندان مایل هستند امکان پیش بینی مشکلات احتمالی این پدیده را داشته باشند .

 

http://www.bbc.co.uk/persian/science/story/2008/07/080727_si-polarlights-clues.shtml

 

 

اما قبل از این اکتشاف دانشمندان در مبحث هندسه دوجینی و ساختار خورشید ؛ ذره یا ماده اولیه ( دخان ) را باور کنیم عنوان شده بود که شفق قطبی حاصل تخلیه انرژی توسط بادها ( طوفانهای ) خورشیدی در اتمسفر سیاره زمین است . در واقع همانطور که انرژی خورشید در اتمسفر خودش تخلیه میشود ، این انرژی توان تخلیه شدن در اتمسفر سیاره زمین را نیز دارد . استنباط ما این است ، همانطور که امواج الکترومغناطیس بسته به فرکانس یا طول موجشان در لایه‌ها و زیر لایه‌ها ( ترازهای انرژی ) از اتم‌ها القا یا جذب میشوند ، بادها و طوفانهای الکترومغناطیسی خورشید نیز توان القا یا جذب در لایه‌های بخصوصی از اتمسفر سیاره زمین را دارند که به این پدیده ، شفق قطبی گفته میشود . مبحث مرتبط ( اصل تبادل انرژی کوانتومی توسط لایه‌ها و زیر لایه‌ها در اتم‌ها )

 

<> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <> <>
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

[ پنج شنبه 90/11/6 ] [ 9:4 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]

مقدمه

در عرضهای بالای زمین ، آسمان شب ، بصورت درخشانی به شکل متحرک روشن می‌شود که شفق قطبی نامیده می‌شود. آنها شفاف هستند و می‌توان ستاره‌ها را از داخل آنها مشاهده کرد. اغلب نور آنها به قدری می‌درخشد که می‌توان نوشتجات را خواند و رنگ آنها همیشه سبز مایل به زرد نیست. شفق قطبی شمالی و شفق قطبی جنوبی را می‌توان در هر شب روشن مشاهده کرد و شدت نور آنها متغیر بوده و تابع تعدادی پارامتر است. راه شیری توسط یک شفق قطبی روشن ، دیده نمی‌شود.

همچنین آشکار است که شفق قطبی به هنگام روز بوجود می‌آید، بطوری که نور آن همواره در اتمسفر عرضهای بالا انتشار می‌یابد. وجود شفق قطبی چندین قرن است که مورد شناسایی قرار گرفته است. در اوایل تصور می‌شد که شفق قطبی ناشی از بازتاب نور خورشید توسط یخهای فطبی است. نظریه دیگری عبارت از روشن شدن آسمان توسط خدایان بوده است. امروزه نظریه ذرات باردار شتاب‌دار مسئول این پدیده شناخته شده‌اند.



img/daneshnameh_up/c/c0/shafagh1.JPG





شفق قطبی چگونه تشکیل می‌شود؟

نیروهای لورنتس که موجب انحراف مسیر الکترونها در میدان های مغناطیسی می‌شود در بسیاری از پدیده‌های طبیعی تجلی می‌یابند و فقط با یاری گرفتن از این نیروها توضیح آنها ممکن است. یکی از تماشایی‌ترین و با شکوهترین پدیده‌ها از این نوع شفق قطبی است، که مشخصه عرضهای جغرافیایی بالا , نزدیکیهای شمال یا جنوب مدار قطبی است. پدیده شگفت آور و زیبایی که در طول شب قطبی طولانی در آسمان دیده می‌شود.

آسمان تابان می‌شود و نقشهایی با رنگها و شکلهای گوناگون دیده می‌شود. گاهی دارای شکل کمان یکنواخت ، ساکن یا تپنده است و گاهی عبارت است از شمار زیادی پرتو با طول موجهای متفاوت ، که مانند پرده‌ها و نوارها بازی می‌کنند و پیچ و تاب می‌خورند. رنگ تابانی از سبز مایل به زرد به سرخ و بنفش مایل به خاکستری تغییر می‌کند. طبیعت و منشأ شفقهای قطبی زمان درازی به کلی پوشیده مانده بود. تا اینکه به تازگی برای این راز توضیح رضایت بخشی پیدا شد.



img/daneshnameh_up/b/b8/shafagh.jpg





ارتفاع شفقهای قطبی

قبل از همه ، دانشمندان موفق شدند ارتفاعی را که شفقهای قطبی ظاهر می‌شوند، تعیین کنند. به این منظور از یک تابانی از دو نقطه به فاصله چند ده کیلومتر از یکدیگر عکس گرفتند. به کمک چنین عکسهایی ثابت کردند که شفقهای قطبی در ارتفاع 80 تا 100 کیلومتری بالای زمین (بیشتر اوقات در ارتفاع 100 کیلومتر) ظاهر می‌شوند. به این ترتیب دریافتند که شفقهای قطبی تابانی گازهای رقیق موجود در جو زمین هستند، که تا اندازه‌ای به تابانی در لامپ های تخلیه گاز شبیه می‌باشند.

دوره تناوب ظهور شفق های قطبی

رابطه جالب بین شفقهای قطبی و پدیده‌های دیگر روشن است. شفقهای قطبی با دوره‌های متفاوت مشاهده می‌شوند. اختلاف دوره‌های شفق قطبی بعضی اوقات به چندین سال می‌رسد. مشاهدات چندین ساله آشکار ساخته‌اند که دوره‌های زیادی ماکزیمم شفقهای قطبی بطور مرتب در 11.5 سال تکرار می‌شوند . در طول این مدت ، شماره شفقهای قطبی نخست سال به سال کاهش می‌یابد و سپس شروع می‌کند به زیاد شدن تا مقدار آن در 11.5 سال از نو به ماکزیمم می‌رسد.

سایر پدیده‌های زیبای جوی

مشاهده سطح خورشید ، از خیلی پیش ، وجود لکه های تار و نامنظمی را روی قرص آن آشکار ساخته اند که اغلب شکل و جایشان عوض می شود، معلوم شده است که تعداد و مساحت کل این لکه ها از سالی به سال دیگر ، نه به طور کاتوره ای بلکه با همان دوره 11.5 سال , تغییر می کنند . در این فرایند , ماکزیمم لکه های خورشیدی ، یا فعالیت خورشیدی ماکزیمم ، همزمان با شفق قطبی ماکزیمم عارض می شوند و نابودی آنها نیز با هم هماهنگ می باشد.

تعداد توفانهای مغناطیسی به ماکزیمم خود می‌رسد. در سالهای اخیر رابطه مشابهی بین فعالیت خورشیدی (تعداد لکه‌های خورشیدی) و شرایط انتشار امواج رادیویی در لایه‌های بالای جو اثبات شده است. بنابراین مسأله ، علاوه بر معنای نظری محض ، اهمیت عملی نیز پیدا کرده است.

فرضیه بیرکلند در مورد لکه‌های خورشیدی

بیرکلند (B. Birkeland) دانشمند نروژی با مقایسه نتایج اخیر این فرضیه را مطرح کرد که لکه‌های خورشیدی ناحیه‌هایی هستند که آنها باریکه‌های ذرات باردار (الکترونها) به داخل فضای اطراف گسیل می‌شوند. این ذرات با رسیدن به لایه‌های بالای جو زمین ، از طریق برخوردهای الکترون در این لایه‌ها ، مشابه تخلیه گاز در لوله ، گازها را به تابانی وا می‌دارند. این الکترونها همچنین روی میدان مغناطیسی زمین و شرایط انفجار امواج رادیویی مجاور زمین اثر می‌گذارند.

اگر نظریه بیرکلند درست باشد، چرا شفقهای قطبی در عرضهای بالا ، یعنی در نواحی نزدیک به قطبها مشاهده می‌شوند؟ در صورتی که می‌دانیم پرتوهای خورشید تمام سطح زمین را روشن می‌کنند. پاسخ این پرسش را استرمر (Stermer) ، دانشمند نروژی دیگر پیدا کرد. ذرات باردار گسیل شده از خورشید به جو زمین می‌رسند و به درون میدان مغناطیسی آن نفوذ می‌کنند. در آنجا نیروی لورنتس بر آنها اثر می‌کند و آنها را از مسیر اولیه خود منحرف می‌سازد. استرمر محاسبات ریاضی پیچیده‌ای انجام داد و مسیر این الکترونها را در میدان مغناطیسی زمین حساب کرد. او نشان داد که ذرات باردار منحرف شده توسط میدان مغناطیسی زمین ، به یقین فقط به نواحی قطبی کره زمین وارد می‌شوند.

این نظریه که در انحراف ذرات باردار در میدان مغناطیسی زمین نیروی لورنتس را به حساب می‌آورند، با شمار زیادی از نتایج آزمایشگاهی به خوبی همخوانی دارد و در حال حاضر پذیرش همگانی یافته است. هر چند به تازگی برای توضیح کمی تمامی این دیدگاه دشواریهایی بروز کرده است.


[ پنج شنبه 90/11/6 ] [ 9:3 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]

 

سیمرغ شاهنامه در دوره کرتاسه می‌زیسته است!
خبرگزاری ایمنا: گروهی از دیرینه‌شناسان دریافتند که پرنده غول پیکری که اواخر دوره کرتاسه می‌زیسته پرنده الهام بخش "سیمرغ افسانه‌ای" بوده است.

 

به گزارش ایمنا، دیرینه شناسان ایرلندی و انگلیسی از دانشگاه "دوبلین" و دانشگاه "پیستبورگ" با بررسی بقایای فسیلی پرنده‌ای عظیم که بیش از 3 متر طول و بیش از 50 کیلوگرم وزن داشته است دریافتند که این فسیل‌ها مربوط به بزرگ‌ترین پرنده‌ای بوده که تاکنون بر روی زمین خرامیده است.
این فسیل‌ها در طول اکتشافات یک تیم آلمانی در سال 1970 در شمال قزاقستان کشف و سپس با استفاده از گچ، چسب و نقاشی بازسازی و در موزه‌ای در بلژیک نگهداری شدند. اکنون محققان دانشگاه دوبلین با استفاده از مواد حلال، چسب‌ها و گچ‌ها را از روی این استخوان‌ها پاک کردند و به نتایج جالبی در مورد این پرنده رسیدند.
این بررسی‌ها نشان می‌دهد که این پرنده در اواخر دوره کرتاسه در 85 میلیون سال قبل در کنار دایناسورهای آسیای مرکزی زندگی می‌کرده است.
به نظر می‌رسد این پرنده الهام‌بخش سیمرغ افسانه‌ای بوده است که در داستان‌های شاهنامه فردوسی از آن یاد شده است و به همین دلیل اسم علمی "‌Samrukia nessovi" را برای آن برگزیده‌اند.
این فسیل‌ها مربوط به دو طرف آرواره زیرین این پرنده است. اندازه این استخوان‌ها بیش از 27 سانتیمتر و طول جمجمه آن 30 سانتیمتر است. ارتفاع این سیمرغ دوره کرتاسه، به دو تا سه متر و طول بال‌های آن در حالت پرواز به چهار متر می‌رسیده است.
این دانشمندان در این خصوص توضیح دادند: «این یکی از بزرگ‌ترین پرندگانی است که تاکنون زیسته‌اند. ما چیز زیادی درباره آن نمی‌دانیم اما می‌دانیم که آرواره پایینی این پرنده چندان بزرگتر از آرواره پایینی یک شترمرغ امروزی نبوده است.»
براساس گزارش "گاردین"، در سال 1990 فسیلهای پرنده بزرگ دیگری به نام "‌Gargantuavis" کشف شد که در حدود 70 میلیون سال قبل در شمال فرانسه امروزی می‌زیسته است


[ جمعه 90/10/23 ] [ 11:41 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]

 صفحه های تصادفی

آثار نپذیرفتن ولایت علی علیه السلام

کار و انرژی

انسان کامل در مکتب محبت

حرکت یکنواخت

شدادیان

مزوزوئیک در ایران

رنگدانه و انواع آن

بیعت

مسلمات

روش تعیین نقش شهرهای ایران

 کاربر Online

1016 کاربر online


نام کرتاسه که اولین بار توسط امالیوس دالوا (Omalius Dhalloy) در سال 1822 بکار رفته و از رسوبات کربناته گل سفید (Craie=Chalk) اروپای شمالی گرفته شده است. کرتاسه با 70 میلیون سال طول عمرطولانیترین سیستم دوران نروزوئیک به شمار می‌رود.

تقسیمات کرتاسه

دوره کرتاسه دارای دو زیر سیستم کرتاسه زیرین و کرتاسه بالایی است که هر کدام از این زیر سیستمها نیز به بخشهای کوچکتری تقسیم می‌شوند. که در زیر به شرح مشخصات آنها می‌پردازیم.

کرتاسه زیرین

اشکوبهای کرتاسه زیرین به ترتیب از قدیم به جدید شامل والانژینین ، هوتریون ، بارمین ، آپسین و آلبین می‌باشد که مجموع اشکوبهای والانژینین و هوتریون را نئوکومین می‌نامند.

  • اشکوب والانژینین (Valanginian): اولین بار در سال 1852 توسط دزور (Desor) به سری طبقات ناحیه نوشاتل در سوئیس اطلاق گردیده است. رسوبات این اشکوب بیشتر آهک و آهک مارنی می‌باشد.

  • اشکوب هوتریون (Hauterivian): که توسط رنوبه در سال 1873 در سوئیس به آهکهای زرد رنگ در ناحیه نوشاتل و مارنهای هوتریو نسبت داده شده است.

  • اشکوب بارمین (Barremian): کوکاند (Coquand) در سال 1882 این اشکوب را در کوههای آلپ نامگذاری نمود. رسوبات این اشکوب اغلب آهکی است.

  • اشکوب آپسین (Aptian): این اشکوب در سال 1840 توسط دربینی (Dorbigny) در ناحیه آپت (Apt) در فرانسه نامگذاری شده و بیشتر آهک و مارن است.

  • اشکوب آلبین (Albian): در سال 1842 توسط دربینی در ناحیه اوب یا آلبا (Alba) در فرانسه نامگذاری شده است. بیشتر رسوبات این اشکوب در مقطع اصلی آن مارنهای گوناگون ، ماسه‌های گلوکونی دارد و ماسه سنگهای سبز رنگ می‌باشد.

کرتاسه بالایی

اشکوبهای کرتاسه بالایی به ترتیب از قدیم به جدید عبارتند از سنومانین ، تورونین ، ستونین می‌باشد. یکی از مهمترین اشکوبهای کرتاسه بالایی سنومین می‌باشد. این اشکوب اولین بار توسط دربینی در سال 1840 مطالعه شده است. اشکوب سنونین بعدا توسط زمین شناسان تقسیم بندیهای کوچکتری پیدا کرده و زونهای مشخصی در آن ایجاد گردیده است.

  • اشکوب سنومانین (cenomanaian): این اشکوب در ناحیه مان یا سنومانوم و سارت فرانسه توسط دربینی نامگذاری شده است که شامل ماسه‌های سبز رنگ حاوی اربیتولینا کنکاوا (Orbitolina concave) می‌باشد.

  • اشکوب تورونین (Turonian): نامش از ناحیه تورن در حوضه پاریس شرقی گرفته شده و توسط دربینی در سال 1842 مطالعه شده است. مقطع اصلی آن شامل گل سفیدهای تونی ، گلوکونی و کلریت‌دار و گل سفیدهای بریوزوآدار می‌باشد.

  • اشکوب سنونیم: نام آن که از ناحیه سنونه واقع در جنوب پاریس شامل رسوبات کربناته گل سفید می‌باشد. رسوبات گل سفید مربوط به رسوبات دریای شمال بوده ، در دریای مزوژه اشکوبهای کیناسین ، سانتونین و کامپانین با دارا بودن رخساره‌های مخصوص به خود می‌باشد. اشکوب ماستریشتین در ماستریشت هلند توسط دومون نامگذاری شده است که متشکل از رسوبات گل سفید گلوکونی و ماسه‌دار می‌باشد.

فسیل شناسی کرتاسه

گیاهان آنژیوسپرم در کرتاسه زیرین ظاهر می‌گردد (این گیاهان در گروئنلنر و پرتغال بخوبی شناخته شده است) بنابراین تمام گروههای گیاهی از این دوره به بعد وجود دارد. از مهره داران ، خزندگان بزرگ در اشکوب ماستریشتین از بین می‌رود. از بی‌مهرگان آنونیتها در اشکوب دانین (اشکوبی که بعضی از زمین شناسان متعلق به کرتاسه بالایی می‌دانند و پس از ماستریشتین قرار دارد) و رویستها در اواخر اشکوب ماستروشتین ناپدید می‌گردد.


بالاخره مهمترین میکرو فسیلهایی که در اواخر ماستریشتین از بین می‌روند، گلوبوترونکاناها و اربیدتوئیدس است. اربی تولیناها بیشتر متعلق به کرتاسه زیرین بوده ، از اشکوب آپسین تا اشکوب سنومانین از کرتاسه بالایی دیده می‌شود. گروههای مهم جانوری که در کرتاسه وجود داشته است شامل موارد زیر می‌باشند.

  • آمونیتها: آمونیتها که معرف رونهای مختلف در چینه شناسی کرتاسه بوده تکامل آنها در این دوره قابل اهمیت می‌باشد.

تصویر

  • بلمنیتها: بلمنیتها خصوصا از کرتاسه بالایی رل مهمی در بیوتراتیگرافی اشکوب سنونین دارد.

  • رودلیتها: رودلیتها که در محیطهای ساب ریفی مشاهده می‌گردد. بطور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند. رودلیت‌های کرتاسه بالایی که از یک کپه مسطح و یک کپه مستقیم است، مثل هیپوریتید و رودلیتهای کرتاسه زیرین که از یک کپه مسطح و یک کپه پیچیده تشکیل شده است، مثل توکازیا.

  • خارداران: مخصوصا انواع غیر منظم در کرتاسه وجود داشته و شامل توگزاستر در کرتاسه زیرین و میکراستر در کرتاسه بالایی می‌باشد.

  • میکروفسیلها: از میکروفسیلهای شاخص کرتاسه می‌توان به کالیپونلاها ، اربی تولینها ، پرآلوئولین ، گلوبوترونکائیدها و اربی توئیدس نام برد.

پالئوژنوگرافی کرتاسه

بطور کلی در تمامی طول مدت کرتاسه در خشکیهای کره زمین دو قسمت قابل تمییز است؛ بخش خشکیهای شمالی و مجموعه خشکیهای جنوبی. خشکی یکپارچه شمالی در نیمکره شمالی قرار داشته و از خشکیهای نیمکره جنوبی بواسطه اقیانوس اطلس اولیه و دریای تتیس جدا می‌شده است. در کرتاسه زیرین اقیانوس اطلس جنوبی کاملا باز شده ولی اقیانوس اطلس شمالی نهایتا از کرتاسه بالایی کامل می‌گردد.


خشکی هند به حرکت خود به سمت شمال ادامه می‌دهد و در این دوره با خروج گدازه‌های وسیع بازالتی در ناحیه دکن مشخص است. حرکت خشکی عند تامیوسن ادامه یافته و به آسیای جنوبی می‌چسبد. کانال موزامبیک که در لیاس کمی باز شده بوده است، تا اواخر ژوراسیک باریک باقی ماند، ولی در کرتاسه عریضتر می‌شود. در اواخر کرتاسه ، استرالیا که هنوز با تاسمانی و زلاندنو یکی بوده از 80 میلیون سال قبل به این طرف از خشکی جنوبی آنتراکتیک جدا می‌شود.


دو کمربند کوه زایی در کرتاسه وجود داشته که یکی کمربند کنار اقیانوس آرام و دیگری کمربند مزوژه است. کمربند کناره اقیانوس آرام مربوط به حرکات کوهزایی اواخر ژوارلیک است در صورتی که کمربند مزوژه در اثر حرکات کوهزایی اواخر کرتاسه زیرین (فاز اولترین) و اوخر کرتاسه بالایی (فاز لارامید) بوجود آمده است.


[ جمعه 90/10/23 ] [ 11:39 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]

10گونه جالب از حیوانات منقرض شده+عکس تیرانوزاروس رکس یکی از بزرگترین جانوران گوشت خوار

نویسنده : mohamadhoseion | گروه : گوناگون و جالب

 


10گونه جالب از حیوانات منقرض شده+عکس تیرانوزاروس رکس یکی از بزرگترین جانوران گوشت خوار است که تا به حال روی زمین زندگی کرده است.

بلندی این حیوان ( از سر تا دم ) به بیش از 13 متر و قد آن به 5 متر می رسید و احتمالاً حدود 7 تن هم وزن داشته است. تیرانوزاروس هم مانند سایر دایناسورهای هم خانواده ی خود حیوان گوشت خواری بود که بر روی دو پا راه می رفت با جمجمه ای بسیار بزرگ که تعادل آن را به کمک دمی بسیار بلند و سنگین حفظ می کرد. در مقایسه با پاهای بلند و بسیار قوی عقبی، پا های جلویی این حیوان بسیار کوچک بودند و تنها دو انگشت داشتند. فسیل تی رکس در شمال آمریکا و در صخره هایی که در اواخر دوره ی کرتاسه تشکیل شده اند، پیدا شده یعنی بین 65?5 تا 68?5 ملیون سال پیش. این حیوان یکی از آخرین دایناسورهایی است که قبل از انقراض دوران سوم کرتاسه وجود داشته است. بیش از 30 گونه ی مختلف تی رکس شناسایی شده که بعضی از آنها اسکلت های نسبتاً کاملی داشته اند. برخی محققان علاوه بر اسکلت، بافت نرم هم یافته اند. فراوانی مواد فسیلی به محققان امکان داده است تحقیقات قابل توجهی در بسیاری از جنبه های زیست شناسی این حیوان، از جمله تاریخچه ی زندگی وبیو مکانیک آن انجام دهند. 2. کواگا : نیمی گورخر نیمی اسب ( انقراض : از سال 1883 میلادی ) کواگا، یکی از مشهور ترین حیوانات منقرض شده ی آفریقا یی، از زیر گونه های گورخر دشت های آفریقا بود که زمانی به تعداد زیاد در ایالت کیپ و بخش های جنوبی ایالت آزاد ارنج در آفریقا یافت می شد. این حیوان به خاطر داشتن خط های مشخص، تنها در نیمه ی جلویی بدن ، از سایر گورخر ها قابل تمایز بود. در قسمت میانی، راه های روی بدن حیوان محو می شدند و راه های تیره تر پهن تر می شدند و نهایتاً قسمت عقبی بدن حیوان قهوه ای ساده بود. اسم این حیوان یک کلمه ی قبیله ای آفریقایی به معنی گورخر است. این اسم نوعی نام آوا است چون گفته می شود که شبیه صدای کواگا است. این حیوان در اصل به عنوان یک گونه ی مستقل به نام اکواس کاگا در سال 1788 طبقه بندی شده بود. در طول 50 سال بعد از آن گورخر های بسیاری توسط طبیعت شناسان وسیاحان معرفی شدند. به خاطر تنوع زیادی که در طرح پوست این حیوان وجود دارد ( هیچ گورخری شبیه دیگری نیست ) دانشمندان طبقه بندی با تعداد زیادی از گونه های مختلف مواجه شدند و هیچ راهی هم وجود نداشت که مشخص کند کدام یک گونه ی اصلی ، کدام زیر گونه و کدام گونه های مختلف طبیعی هستند. بسیار پیش از اینکه این سردرگمی حل شود، کواگا تا بخاطر گوشت، پوست و خوراک ذخیره در انبارهای خانگی ، تا حد انقراض شکار شده بود. احتمالاً آخرین کواگای آزاد تا اواخر دهه ی 1870 شکار شده بود و آخرین نمونه در اسارت در تاریخ 12 اگست 1883 در موزه ی آرتیس مجیسترا در شهر آمستردام درگذشت. کواگا اولین موجود منقرض شده ای بود که بر روی DNA او آزمایش انجام شد. آخرین تحقیقات ژنتیکی مشخص کرده اند که کواگا یک گونه ی مستقل نبوده بلکه از نژاد گورخر انشعاب یافته. 3. تای لاسین : ببر تاسمانی ( انقراض : از سال 1936 میلادی ) تای لاسین بزرگترین جانور گوشت خوار کیسه دار در دوران مدرن بود. این جانور بومی استرالیا و گینه نو بود و تصور می شود که در قرن بیستم منقرض شد. در نزد عموم به نام ببر تاسمانی ( به خاطر پشت راه راه) و همچنین گرگ تاسمانی و در محاوره به نام ببر تاسی یا تازی شناخته شده است. او آخرین گونه از نژاد خود بود. تای لاسین در سرزمین اصلی خود استرالیا، هزاران سال قبل از اینکه اروپاییان در آن قاره مستقر شوند منقرض شده بود؛ اما در جزیره ی تاسمانیا زنده مانده بود. شکار گسترده و پاداش برای آن دلیل اصلی انقراض آن بوده اما بیماری، آمدن سگ ها و تجاوز انسان به زیست گاه آنها می تواند از جمله سایر عوامل موءثر باشد. با وجود اینکه این حیوان رسماً به عنوان منقرض معرفی شده اما هنوز گزارش می شود که دیده شده. 4. گاو دریایی استلر : جانور بی دفاع ( انقراض : از سال 1768 میلادی ) این حیوان که قبلاً در سواحل آسیاتیک دریای حاشیه ی اقیانوس آرام، از ژاپن تا کالیفرنیا پیدا شده بود، درسال 1741 توسط طبیعت شناس جورج استلر کشف شد. گاو دریایی تا حدود 8 متر رشد می کرد و حدوداً 3 تن وزن داشت. بسیار بزرگتر از نهنگ های کوچک دریایی بود و تقریباً شبیه یک خوک آبی بسیار بزرگ با دست هایی تنومند و دمی شبیه نهنگ بود. بر اساس گفته های استلر ” این حیوان هرگز به ساحل نمی آید و همیشه درون آب زندگی می کند. پوست بدنش مثل درخت بلوط سیاه و ضخیم است. سرش در مقایسه با بدن کوچک است ، دندان ندارد ولی به جای آن دو استخوان سفید تخت یکی در بالا و یکی در پایین دارد.” با توجه به سرعتی که آخرین گروه آنها از بین رفت، احتمالاً ورود انسان ها به منطقه دلیل انقراض این حیوان بوده است. هنوز هم گزارش های پراکنده ای از دیده شدن یک حیوان گاو شکل دریایی در دریاهای حاشیه ی اقیانوس آرام و گرینلند وجود دارد، بنابراین احتمال دارد که هنوز گروه کوچکی از این حیوان وجود داشته باشند ولی این مسأله هنوز ثابت نشده است. 5. گوزن ایرلندی : بزرگترین گوزنی که تا به حال وجود داشته ( انقراض : حدود 7700 سال قبل ) اِلک ایرلندی یا گوزن بزرگ، در اوراسیا از ایرلند تا شرق دریاچه ی بایکال می زیست. عمر جدید ترین بقایای به دست آمده از این حیوان تا 7700 سال پیش تخمین زده می شود. این حیوان به خاطر اندازه ی بسیار بزرگش ( حدود 2.1متر ارتفاع تا شانه ) و به ویژه بخاطر داشتن بزرگترین شاخ ها معروف است (حداکثر 3?65 متر پهنای شاخ ها و حدود 40 کیلو وزن آنها بوده است ). بحث در مورد دلیل انقراض آنها بیشتر بر روی اندازه ی شاخ هایشان متمرکز است. برخی معتقدند شکار بوسیله ی انسان عامل اصلی انقراض گوزن ایرلندی است همان طور که در مورد بسیاری از بزرگ جانداران ماقبل تاریخ صحت دارد؛ اما این فرضیه نیز وجود دارد که اندازه ی بسیار بزرگ شاخ ها باعث محدودیت حرکتی نرها در مناطق جنگلی می شد یا اینکه در هر صورت این شاخ ها به درستی با محیط تطابق نیافتند. در هر صورت، شواهد شکار بی رویه مبهم است وگوزن ایرلندی به عنوان موجودی که در پهنای یک قاره زندگی می کرده می توانسته همراه با انسان تکامل بیابد و با حضور انسان ها خو بگیرد. 6. ببر مازندران : سومین گونه ی بزرگ در جهان ( انقراض : از سال 1970 میلادی ) ببر مازندران یا ببر ایرانی غربی ترین زیر گونه ی ببر است که در ایران، عراق، افغانستان، ترکیه، مغولستان، قزاقستان، قفقاز، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان پیدا می شد تا اینکه ظاهراً در دهه ی 1970 میلادی منقرض شد. ببر خزری سومین ببر بزرگ جهان از بین تمام گونه های شناخته شده ی ببرها بود. بدن این زیرگونه بسیار ستبر و کشیده بود با پاهایی قوی، پنجه هایی پهن و بزرگ و چنگالهایی بلند. گوش های این حیوان کوتاه و کوچک بودند و بر روی نوک آنها مویی وجود نداشت. روی گونه ها پوشیده از مو بود و موی بقیه جاهای بدن بلند و ضخیم بود. رنگ این حیوان شبیه ببر بنگال بود. جنس نر این حیوان بسیار بزرگ بود و بین 169 تا 240 کیلو وزن داشت. جنس ماده چندان بزرگ نبود و حدود 85 تا 135 کیلوگرم وزن داشت. هنوز هم گاهی ادعا می شود که این ببر دیده شده است. 7. اروچس : نوعی گاو بسیار بزرگ ( انقراض : از سال 1627 میلادی ) یکی از مشهور ترین حیوانات منقرض شده ی اروپا اروچس یا اروس نوعی گاو بسیار بزرگ بودند که ابتدا درحدود دو ملیون سال قبل در هندوستان به وجود آمدند و سپس به خاور میانه، آسیا و حدود 250000 سال پیش به اروپا رسیدند. در قرن 13 میلادی محدوده ی این حیوان به لهستان ، لیتوانی ، مولداوی، ترانسیلوانیا و پروس شرقی رسید. حق شکار حیوانات بزرگ بر روی هر ملکی محدود به اشراف و به تدریج خانواده سلطنتی بود. همچنان که جمعیت اروچس کاهش یافته است ، شکار متوقف شد اما دادگاه سلطنتی هنوزبه شکار بان هایی احتیاج داشت تا زمین های باز برای چریدن حیوان وجود داشته باشد. این شکار بان ها درازای خدمات خود از پرداخت مالیات معاف بودند وشکار غیر قانونی حیوان حکم اعدام داشت. در سال 1564 شکار بان ها می دانستند که بر اساس آمار سلطنتی تنها 38 حیوان باقی مانده است. آخرین اروچس که ماده بود در سال 1627 در جنگلی در لهستان درگذشت. جمجمه ی این حیوان هم اکنون درشهر استکهلم سوئد است. 8.ماهی گیرک بزرگ : بزرگترین پرنده در نوع خود ( انقراض : از سال 1844 میلادی ) ماهی گیرک بزرگ تنها گونه از خانواده ی ماهی گیرک های غیر پرنده ی بزرگ اقیانوس اطلس است که تا زمان های اخیر زنده مانده بود، اما امروزه منقرض است. این جانور همچنین به نام پنگوئن نیز معروف بوده است. ماهی گیرک غیر پرنده ی بزرگ با قدی حدود 30 تا 34 سانتی متر و وزنی حدود 5 کیلوگرم در دسته های بسیار در جزیره های شرق کانادا، گرین لند، ایسلند، نروژ، ایرلند و بریتانیا پیدا می شد. اما نهایتاً در اثر شکار بی رویه منقرض شد. بقایای یافته شده در فلوریدا مشخص کرده اند که تا قرن 14 میلادی این پرنده ها گاهی با توجه به خطرات موجود، در زمستان به سرزمین های جنوبی می رفتند. 9. شیر غار : یکی از بزرگترین شیر هایی که تا به حال وجود داشته است ( انقراض : 2000 سال قبل ) بر اساس یافته ها از فسیل جانور و نقاشی های ماقبل تاریخ، شیر غار که به عنوان شیر غار اروپایی یا اوراسیایی هم شناخته شده است، گونه ای منقرض شده از شیر است. این گونه بسیار بزرگ بوده است. بلندی قد یک شیر نر بالغ که بقایای آن در سال 1985 درآلمان پیدا شد تا شانه 1?2 متر و طول بدنش بدون احتساب دم 2?1 متر بود یعنی حدوداً 5 تا 10 درصد بزرگ تر از شیر های امروزی. احتمالاً حدود 10000 سال پیش و در دوره ی یخبندان منقرض شده ، البته نشانه هایی نیز وجود دارد که تا 2000 سال پیش هم در بالکان وجود داشته است. 10. دودو : نمونه ی اولیه از گونه های منقرض شده ( انقراض : از اواخر قرن 17 میلادی ) دودو یک مرغ غیر پرنده بود که در جزیره ی موریتانی زندگی می کرد. قد این پرنده که از خانواده ی کبوتران بود به حدود یک متر می رسید، از میوه ها تغذیه می کرد و لانه ی خود را روی زمین می ساخت. دودو از نیمه یا اواخر قرن 17 میلادی منقرض شده است. معمولاً از آن به عنوان نمونه ی اولیه از گونه های منقرض شده استفاده می شود چون انقراض آن در زمان تاریخ مدون بشر اتفاق افتاد و مستقیماً ناشی از فعالیت های انسانی بود. صفت ” مرده مثل دودو” یعنی صد درصد مرده. و جمله ی ” راه دودو را رفتن” یعنی منقرض یا منسوخ شدن یا تبدیل شدن به چیزی از گذشته. 1. تیرانوزاروس رکس
( انقراض : 65 ملیون سال قبل )
 

تیرانوزاروس رکس یکی از بزرگترین جانوران گوشت خوار است که تا به حال روی زمین زندگی کرده است. بلندی این حیوان ( از سر تا دم ) به بیش از 13 متر و قد آن به 5 متر می رسید و احتمالاً حدود 7 تن هم وزن داشته است. تیرانوزاروس هم مانند سایر دایناسورهای هم خانواده ی خود حیوان گوشت خواری بود که بر روی دو پا راه می رفت با جمجمه ای بسیار بزرگ که تعادل آن را به کمک دمی بسیار بلند و سنگین حفظ می کرد. در مقایسه با پاهای بلند و بسیار قوی عقبی، پا های جلویی این حیوان بسیار کوچک بودند و تنها دو انگشت داشتند.

فسیل تی رکس در شمال آمریکا و در صخره هایی که در اواخر دوره ی کرتاسه تشکیل شده اند، پیدا شده یعنی بین 65?5 تا 68?5 ملیون سال پیش. این حیوان یکی از آخرین دایناسورهایی است که قبل از انقراض دوران سوم کرتاسه وجود داشته است. بیش از 30 گونه ی مختلف تی رکس شناسایی شده که بعضی از آنها اسکلت های نسبتاً کاملی داشته اند. برخی محققان علاوه بر اسکلت، بافت نرم هم یافته اند. فراوانی مواد فسیلی به محققان امکان داده است تحقیقات قابل توجهی در بسیاری از جنبه های زیست شناسی این حیوان، از جمله تاریخچه ی زندگی وبیو مکانیک آن انجام دهند.

2. کواگا : نیمی گورخر نیمی اسب
( انقراض : از سال 1883 میلادی )

کواگا، یکی از مشهور ترین حیوانات منقرض شده ی آفریقا یی، از زیر گونه های گورخر دشت های آفریقا بود که زمانی به تعداد زیاد در ایالت کیپ و بخش های جنوبی ایالت آزاد ارنج در آفریقا یافت می شد. این حیوان به خاطر داشتن خط های مشخص، تنها در نیمه ی جلویی بدن ، از سایر گورخر ها قابل تمایز بود. در قسمت میانی، راه های روی بدن حیوان محو می شدند و راه های تیره تر پهن تر می شدند و نهایتاً قسمت عقبی بدن حیوان قهوه ای ساده بود. اسم این حیوان یک کلمه ی قبیله ای آفریقایی به معنی گورخر است. این اسم نوعی نام آوا است چون گفته می شود که شبیه صدای کواگا است.

این حیوان در اصل به عنوان یک گونه ی مستقل به نام اکواس کاگا در سال 1788 طبقه بندی شده بود. در طول 50 سال بعد از آن گورخر های بسیاری توسط طبیعت شناسان وسیاحان معرفی شدند. به خاطر تنوع زیادی که در طرح پوست این حیوان وجود دارد ( هیچ گورخری شبیه دیگری نیست ) دانشمندان طبقه بندی با تعداد زیادی از گونه های مختلف مواجه شدند و هیچ راهی هم وجود نداشت که مشخص کند کدام یک گونه ی اصلی ، کدام زیر گونه و کدام گونه های مختلف طبیعی هستند. بسیار پیش از اینکه این سردرگمی حل شود، کواگا تا بخاطر گوشت، پوست و خوراک ذخیره در انبارهای خانگی ، تا حد انقراض شکار شده بود. احتمالاً آخرین کواگای آزاد تا اواخر دهه ی 1870 شکار شده بود و آخرین نمونه در اسارت در تاریخ 12 اگست 1883 در موزه ی آرتیس مجیسترا در شهر آمستردام درگذشت. کواگا اولین موجود منقرض شده ای بود که بر روی DNA او آزمایش انجام شد. آخرین تحقیقات ژنتیکی مشخص کرده اند که کواگا یک گونه ی مستقل نبوده بلکه از نژاد گورخر انشعاب یافته.

3. تای لاسین : ببر تاسمانی
( انقراض : از سال 1936 میلادی )

تای لاسین بزرگترین جانور گوشت خوار کیسه دار در دوران مدرن بود. این جانور بومی استرالیا و گینه نو بود و تصور می شود که در قرن بیستم منقرض شد. در نزد عموم به نام ببر تاسمانی ( به خاطر پشت راه راه) و همچنین گرگ تاسمانی و در محاوره به نام ببر تاسی یا تازی شناخته شده است. او آخرین گونه از نژاد خود بود.

تای لاسین در سرزمین اصلی خود استرالیا، هزاران سال قبل از اینکه اروپاییان در آن قاره مستقر شوند منقرض شده بود؛ اما در جزیره ی تاسمانیا زنده مانده بود. شکار گسترده و پاداش برای آن دلیل اصلی انقراض آن بوده اما بیماری، آمدن سگ ها و تجاوز انسان به زیست گاه آنها می تواند از جمله سایر عوامل موءثر باشد. با وجود اینکه این حیوان رسماً به عنوان منقرض معرفی شده اما هنوز گزارش می شود که دیده شده.

4. گاو دریایی استلر : جانور بی دفاع
( انقراض : از سال 1768 میلادی )

این حیوان که قبلاً در سواحل آسیاتیک دریای حاشیه ی اقیانوس آرام، از ژاپن تا کالیفرنیا پیدا شده بود، درسال 1741 توسط طبیعت شناس جورج استلر کشف شد. گاو دریایی تا حدود 8 متر رشد می کرد و حدوداً 3 تن وزن داشت. بسیار بزرگتر از نهنگ های کوچک دریایی بود و تقریباً شبیه یک خوک آبی بسیار بزرگ با دست هایی تنومند و دمی شبیه نهنگ بود. بر اساس گفته های استلر ” این حیوان هرگز به ساحل نمی آید و همیشه درون آب زندگی می کند. پوست بدنش مثل درخت بلوط سیاه و ضخیم است. سرش در مقایسه با بدن کوچک است ، دندان ندارد ولی به جای آن دو استخوان سفید تخت یکی در بالا و یکی در پایین دارد.” با توجه به سرعتی که آخرین گروه آنها از بین رفت، احتمالاً ورود انسان ها به منطقه دلیل انقراض این حیوان بوده است. هنوز هم گزارش های پراکنده ای از دیده شدن یک حیوان گاو شکل دریایی در دریاهای حاشیه ی اقیانوس آرام و گرینلند وجود دارد، بنابراین احتمال دارد که هنوز گروه کوچکی از این حیوان وجود داشته باشند ولی این مسأله هنوز ثابت نشده است.

5. گوزن ایرلندی : بزرگترین گوزنی که تا به حال وجود داشته
( انقراض : حدود 7700 سال قبل )

اِلک ایرلندی یا گوزن بزرگ، در اوراسیا از ایرلند تا شرق دریاچه ی بایکال می زیست. عمر جدید ترین بقایای به دست آمده از این حیوان تا 7700 سال پیش تخمین زده می شود. این حیوان به خاطر اندازه ی بسیار بزرگش ( حدود 2.1متر ارتفاع تا شانه ) و به ویژه بخاطر داشتن بزرگترین شاخ ها معروف است (حداکثر 3?65 متر پهنای شاخ ها و حدود 40 کیلو وزن آنها بوده است ).

بحث در مورد دلیل انقراض آنها بیشتر بر روی اندازه ی شاخ هایشان متمرکز است. برخی معتقدند شکار بوسیله ی انسان عامل اصلی انقراض گوزن ایرلندی است همان طور که در مورد بسیاری از بزرگ جانداران ماقبل تاریخ صحت دارد؛ اما این فرضیه نیز وجود دارد که اندازه ی بسیار بزرگ شاخ ها باعث محدودیت حرکتی نرها در مناطق جنگلی می شد یا اینکه در هر صورت این شاخ ها به درستی با محیط تطابق نیافتند. در هر صورت، شواهد شکار بی رویه مبهم است وگوزن ایرلندی به عنوان موجودی که در پهنای یک قاره زندگی می کرده می توانسته همراه با انسان تکامل بیابد و با حضور انسان ها خو بگیرد.

6. ببر مازندران : سومین گونه ی بزرگ در جهان
( انقراض : از سال 1970 میلادی )

ببر مازندران یا ببر ایرانی غربی ترین زیر گونه ی ببر است که در ایران، عراق، افغانستان، ترکیه، مغولستان، قزاقستان، قفقاز، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان پیدا می شد تا اینکه ظاهراً در دهه ی 1970 میلادی منقرض شد. ببر خزری سومین ببر بزرگ جهان از بین تمام گونه های شناخته شده ی ببرها بود.

بدن این زیرگونه بسیار ستبر و کشیده بود با پاهایی قوی، پنجه هایی پهن و بزرگ و چنگالهایی بلند. گوش های این حیوان کوتاه و کوچک بودند و بر روی نوک آنها مویی وجود نداشت. روی گونه ها پوشیده از مو بود و موی بقیه جاهای بدن بلند و ضخیم بود. رنگ این حیوان شبیه ببر بنگال بود. جنس نر این حیوان بسیار بزرگ بود و بین 169 تا 240 کیلو وزن داشت. جنس ماده چندان بزرگ نبود و حدود 85 تا 135 کیلوگرم وزن داشت. هنوز هم گاهی ادعا می شود که این ببر دیده شده است.

7. اروچس : نوعی گاو بسیار بزرگ
( انقراض : از سال 1627 میلادی )

یکی از مشهور ترین حیوانات منقرض شده ی اروپا اروچس یا اروس نوعی گاو بسیار بزرگ بودند که ابتدا درحدود دو ملیون سال قبل در هندوستان به وجود آمدند و سپس به خاور میانه، آسیا و حدود 250000 سال پیش به اروپا رسیدند.

در قرن 13 میلادی محدوده ی این حیوان به لهستان ، لیتوانی ، مولداوی، ترانسیلوانیا و پروس شرقی رسید. حق شکار حیوانات بزرگ بر روی هر ملکی محدود به اشراف و به تدریج خانواده سلطنتی بود. همچنان که جمعیت اروچس کاهش یافته است ، شکار متوقف شد اما دادگاه سلطنتی هنوزبه شکار بان هایی احتیاج داشت تا زمین های باز برای چریدن حیوان وجود داشته باشد. این شکار بان ها درازای خدمات خود از پرداخت مالیات معاف بودند وشکار غیر قانونی حیوان حکم اعدام داشت. در سال 1564 شکار بان ها می دانستند که بر اساس آمار سلطنتی تنها 38 حیوان باقی مانده است. آخرین اروچس که ماده بود در سال 1627 در جنگلی در لهستان درگذشت. جمجمه ی این حیوان هم اکنون درشهر استکهلم سوئد است.

8.ماهی گیرک بزرگ : بزرگترین پرنده در نوع خود
( انقراض : از سال 1844 میلادی )

ماهی گیرک بزرگ تنها گونه از خانواده ی ماهی گیرک های غیر پرنده ی بزرگ اقیانوس اطلس است که تا زمان های اخیر زنده مانده بود، اما امروزه منقرض است. این جانور همچنین به نام پنگوئن نیز معروف بوده است.

ماهی گیرک غیر پرنده ی بزرگ با قدی حدود 30 تا 34 سانتی متر و وزنی حدود 5 کیلوگرم در دسته های بسیار در جزیره های شرق کانادا، گرین لند، ایسلند، نروژ، ایرلند و بریتانیا پیدا می شد. اما نهایتاً در اثر شکار بی رویه منقرض شد. بقایای یافته شده در فلوریدا مشخص کرده اند که تا قرن 14 میلادی این پرنده ها گاهی با توجه به خطرات موجود، در زمستان به سرزمین های جنوبی می رفتند.

9. شیر غار : یکی از بزرگترین شیر هایی که تا به حال وجود داشته است
( انقراض : 2000 سال قبل )

بر اساس یافته ها از فسیل جانور و نقاشی های ماقبل تاریخ، شیر غار که به عنوان شیر غار اروپایی یا اوراسیایی هم شناخته شده است، گونه ای منقرض شده از شیر است. این گونه بسیار بزرگ بوده است. بلندی قد یک شیر نر بالغ که بقایای آن در سال 1985 درآلمان پیدا شد تا شانه 1?2 متر و طول بدنش بدون احتساب دم 2?1 متر بود یعنی حدوداً 5 تا 10 درصد بزرگ تر از شیر های امروزی. احتمالاً حدود 10000 سال پیش و در دوره ی یخبندان منقرض شده ، البته نشانه هایی نیز وجود دارد که تا 2000 سال پیش هم در بالکان وجود داشته است.

10. دودو : نمونه ی اولیه از گونه های منقرض شده
( انقراض : از اواخر قرن 17 میلادی )

دودو یک مرغ غیر پرنده بود که در جزیره ی موریتانی زندگی می کرد. قد این پرنده که از خانواده ی کبوتران بود به حدود یک متر می رسید، از میوه ها تغذیه می کرد و لانه ی خود را روی زمین می ساخت. دودو از نیمه یا اواخر قرن 17 میلادی منقرض شده است. معمولاً از آن به عنوان نمونه ی اولیه از گونه های منقرض شده استفاده می شود چون انقراض آن در زمان تاریخ مدون بشر اتفاق افتاد و مستقیماً ناشی از فعالیت های انسانی بود. صفت ” مرده مثل دودو” یعنی صد درصد مرده. و جمله ی ” راه دودو را رفتن” یعنی منقرض یا منسوخ شدن یا تبدیل شدن به چیزی از گذشته.


[ جمعه 90/10/23 ] [ 9:47 عصر ] [ حسین ] [ نظر ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ
لینک های مفید
آرشیو مطالب
امکانات وب


دریافت کد بازی آنلاین تصادفی